فیل کوچولو و خرطومش
- جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۰۴ ق.ظ
- ۰ نظر
روزی روزگار ی فیلی بود که از خرطومش خشش نمی اومد و همش سر مامانش غر میزد که چرا من دماغ درازی دارم. اما روزی به جنگل رفت تا برای مامانش گل بچینه ولی داشت تو جنگل راه میرفت که یهو شاخه ای از درخت روی بچه فیل افتاد فیل اول باخودش فکر کردکه چیکار میتونه بکنه ،که یاد خرطوم بلندش افتاد و باخرطومش اون شاخه رو از روی خودش برداشت تویه راه خونه فکر کرد که شاید خرطومش خیلی هم بد نیست و میتونه تو خیلی جاها ازش اسفاده کنه.
- ۹۹/۰۳/۰۲